در دنیای سال 2020 که همه چیز حتی کتاب و مجلات هم رنگ و لعاب دیجیتالی به خود گرفتهاند، برخی کتابها هستند که هنوز هم خواندنشان، لذتبخشترین است و وقتی شروع به خواندن میکنی، سخت میشود آنها را زمین گذاشت، ترجیح میدهی چندساعتی فارغ از دیگر کتابها و رمانهای خوش آب و رنگ و حتی گوشی تلفن همراه، گوشهای بنشینی و کتاب را تا به آخر نوش جان کنی. کتابهایی که حلاوتشان به عسل طعنه میزند و برگ برگ آن، ریشه در جان نویسندگانی دارد که نوک قلمشان از یک عشق ناب تر شده. قلمی که به قول «سید مهدی شجاعی» نویسنده شهیر آیینی کشورمان، از زمین کنده شده و با آسمان پیمان و پیوندی برقرار کرده است.
مانند نوشتههایش، صحبت کردنش هم دلنشین است، نویسندهای که بر خلاف ظاهر جوان، اما پر است از تجربه و افتخار؛ انتشار صدها آثار داستانی کوتاه. بلند در داخل و خارج کشورمان ازجمله «تو را معراجی بر نی»، «به بلندای آن ردا»، «فصل شیدایی لیلاها»، داستان کوتاه "Take Me Into Your Dreams, Maria" در مجله “Grey Sparrow" آمریکا. انتشار داستان کوتاه ”Elegy Ceremony Like Missing Of Yune” در مجله” Apple Valley Review” کانادا و نیز صدها یادداشت و تحلیل و گفتگو. افتخاراتش هم کم از نوشتههایش ندارد؛ منتخب سیزدهمین جشنواره بینالمللی ادبی برلین، برگزیده چهاردهمین جشنواره کتاب برتر کودک و نوجوان،، برنده جایزه Buch des Monats بخش کتابهای تصویری از آکادمی آلمان، برگزیده جشنواره داستانهای قرآنی و ....
اما شاید خودش هم بر این عقیده باشد که همه این افتخارات رنگ میبازد وقتی سید مهدی شجاعی نه در مقام پدر که از جایگاه استاد فرهیخته ادبیات آیینی در توصیف اثر جاودانهاش «بر بلندای آن ردا» چنین مینویسد: «اعتراف میکنم با افتخار که این قلم اگر بر بام بلندترین جوایز ادبی جهان مینشست، به این اندازه شادمان نمیشدم که به توفیق خلق این اثر نائل آمده است. چرا که ارزش آن اعتباری است و ارزش این ذاتی. خوشا به سعادت آن کس که همه عمر، سر از این آستان برندارد و این خاندان کرام در تعامل جاودان بماند.»
«سید علی شجاعی»، فرزند «سید مهدی شجاعی» اکنون علاوه بر سمت قائممقام انتشارات نیستان، نویسنده توانا در حوزه ادبیات آیینی است و به تازگی بهعنوان مدرس، مسئولیت دوره نویسندگی موسسه زیتون را بر عهده گرفته است. به این بهانه پای صحبتهای مدرس جوان، توانمند و خوشقریحه نشستیم.
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید:
آیا نویسندگی میتواند بستر و فرصتی برای اجابت ندای یاریخواهی امام باشد؟ چگونه؟
قطعاً و حکما، هر کاری میتواند فرصتی برای این اجابت باشد، به معنای دقیقتر هر کاری را میتوانیم به این فرصت بدل کنیم. همه ماجرا آن نیت است که باید برای حضرت ارباب باشد، شکل و شمایل توفیری ندارد و نوشتن و ادبیات هم مثل همه کارها این فرصت را ذاتاً دارد و بیشتر هم به خاطر هویت مقوله هنر و اثرگذاری و ماندگاریاش.
هنری که مضمونش را اینچنین متعالی میکند که برساند به عرش معرفت حضرات معصومین، هم اثربخشتر است و هم ماندگارتر. و این ترکیب بدیع و بیبدیل، یکی از باشکوهترین فرصتهای اجابت هل من ناصر حسینی است. به وسع جغرافیا و تاریخ زیست ما که جز اینمان بضاعت نیست.
یکی از جنبههای یاری امام، حفظ اصالت مکتب ایشان است. حوزه ادبیات بهویژه عرصه نویسندگی چه نقشی میتواند در این زمینه ایفا کند؟
ببینید اکثر و اعم آنچه از معارف و حقایق مانده، به همت آثار مکتوب است. پر بیراه نیست اگر بگوییم ادبیات بیشترین سهم را در حفظ اصالت مکتب داشته است. چه در مقام استنساخ و تکثیر احادیث و روایت و تاریخ، چه در مقام بازآفرینیها و به فرمهای مدرنتر در آورده و پوشش هنر بخشیدن و این دومی در دنیای امروز بیش از اولی گویا مورد استقبال و نیاز است. سیره اهلبیت را با ظاهری زیبا و آراسته تقدیم مخاطب کردن، وظیفه ادبیات آیینی است.
نقاط مغفول مانده این حوزه بهخصوص آن بخشهایی از زندگی امام حسین و شخصیت یارانشان که به آنها پرداخته نشده یا کمتر موردتوجه بوده را چگونه میتوان با استفاده از هنر نویسندگی به جهان معرفی کرد؟
عرض میکنم که ادبیات داستانی در ایران، نسبت به همه دنیا مقولهای نو و جدیدتر است، یعنی دیرتر به ما رسیده و در این سرزمین جا افتاده، هم چنین ادبیات آیینی و رمان دینی که سابقهاش از قبلی هم کمتر است و عمر سیساله دارد فقط؛ با این وصف باید اول از همه اصول اینگونه هنر را به تمام و کمال آموخت و به استانداردهای جهانی رسید، آنوقت که ظرف هنر به قاعده شد و مقبول همه، بیاییم و مظروف را از مضمونی کربلایی انتخاب کنیم. شاید آفت اصلی تولید نشدن کارهای اهلبیتی با نگاه جهانی، همین غفلت از فرم است و بیاهمیت دانستن لباس هنر. به بهانه این که مظروفمان بینهایت خواستنی و ستودنی است.
از آشناییتان با موسسه زیتون بگویید و اینکه این موسسه با توجه به برنامهها و فعالیتهایی که تعریف کرده است تا چه حد در رسیدن به معرفی جهانی امام حسین علیهالسلام میتواند نقش داشته باشد؟
در این غریب چند ماه که خدمت دوستان زیتون بودهام، بی اغراق میگویم که همچنانم تحسین و شگفت است، از این همه اخلاص و نظم و کاربلدی. که هر کاری عموما و کار برای اهلبیت خصوصا، بدون هر یک از این سه خصیصه راه به جایی نمیبرد. و وقتی در زیتون این هر سه هست، چرا نقش نداشته باشد و نتواند موثر باشد در معرفی جهانی حضرت حسین روحی له الفدا؟ به حق حق که هر سه بماند برای زیتون و توفیقات افزون.
به عنوان نویسنده آیینی در دنیای کنونی چطور میتوان زمینه یاری امام را فراهم کرد؟
به عقیده من، در دنیای اکنون، یکی از موثرترین و سریعترین و هدفمندترین راهها برای یاری حضرت، زمینه هنر است؛ البته بعد از انسان شدن خودمان که این دومی گاهی مغفول میماند. یعنی بعد از تلاش برای تبلیغ بودن خودمان و رفتارمان بی شعار و دادوفریاد، هنر است که بستر معرفی معارف حضرات را فراهم میکند و ادبیات هم به سهم خود از این قاعده بیرون نیست.
اما ادبیات آیینی دو بخش دارد که هر دو به یک میزان مهم است، اولاً تحقیق و پژوهش و رسیدن به اصل مطلب بی حاشیه و زدودن گرد زمان از گوهر حقیقت و دیگر تسلط و اشراف به قالب ارائه و فرم موردنظر. هر کدام که نباشد کاری ماندگار هم نخواهد بود.
آیا موسسه زیتون توانسته در هموار کردن این امر برای شما سهیم باشد؟
بسیار. بسیار بسیار. فضایی که اخلاص دارد و صمیمیت، بهترین جاست برای تعامل در این باب. عمیقاً به آینده این روزهای خدمتم در زیتون، امیدوارم. عمیقاً و شدیداً. استعدادهایی که دغدغه دین دارند و خدمت اینگونه به حضرت ارباب، سرمایههایی هستند که به آسانی گرد نمیآیند. و اتفاق اکنون در زیتون همین است. امیدوارم که خدا توفیق بیشتری دهدم برای این خدمت و شایستگیاش را تا نتیجهای شایسته برای یاری هل من ناصر حسینی محقق شود.
ثبت نظر شما