به گزارش روابط عمومی موسسه زیتون، همزمان با ایام سوگواری شهادت حضرت حسین بن علی (علیهالسلام)، موسسه زیتون شب گذشته و در دومین شب از ویژه برنامه عزاداری دهه اول ماه محرم، میزبان عزاداران حسینی بود.
این مراسم با قرائت زیارت عاشورا آغاز شد و در ادامه «محمد اسفندیاری» اسلامپژوه و تاریخنگار در سخنانی به تبیین عوامل زمینهساز واقعه عاشورا و شهادت حسین بن علی (علیهالسلام) و یارانش پرداخت.
وی با اشاره به اینکه تا کنون هزاران کتاب و مقاله پیرامون شخصیت سیدالشهدا (علیهالسلام) و قیام عاشورا نگاشته شده است، تاکید کرد: ایام سوگواری ماه محرم فرصت مغتنمی است تا بر میزان اطلاعات و دانستههایمان از واقعه عاشورا بیفزاییم.
این تاریخنگار معاصر، در ادامه به شرح چگونگی رخداد واقعه کربلا از ابتدای آغاز خلافت یزید و خروج امام حسین (علیهالسلام) از مدینه تا ماجرای نامهنگاری و دعوت کوفیان از امام پرداخت و وقایع پس از اعزام جناب مسلم بن عقیل به عنوان نخستین سفیر امام به کوفه و عهدشکنی کوفیان تا شهادت امام و یارانش را بیان کرد.
به گفته نویسنده کتاب «عاشورا شناسی»، تعداد همراهان امام، به قول مشهور 72 تن بوده و در برخی منابع نیز 100 تن ذکر شده است. از این تعداد، حدود 20 نفر اعضای خانواده امام بودند و این در حالی است که هزاران نفر از سران و مردم کوفه با ارسال نامه، از ایشان برای رفتن به کوفه و پذیرش زعامت امور مسلمانان دعوت کردند، حال پرسش اینجاست که چه شد کوفیان امام را یاری نکردند؟
اسفندیاری در تبیین دلایل این عهدشکنی و همراهی نکردن کوفیان با امام اظهار داشت: پیمانشکنی کوفیان سه دلیل عمده داشت؛ اولا اینکه عدهای محو قدرت حاکمه شدند و به راه حکومت رفتند. همانطور که «میشل فوکو» معتقد است قدرت، گفتمان ساز و ایدئولوژی ساز است، قدرت دستگاه حاکم کوفه موجب شد مردم از گفتمان و عقیده حاکم پیروی کنند.
ترس از به خطر افتادن منافع مادی دومین علتی بود که این عاشورا پژوه در تشریح عوامل عهدشکنی کوفیان بدان اشاره کرد و افزود: مردم کوفه حس کردند منافعشان به خطر افتاده است. به همین دلیل بود که در پاسخ این خطابه امام که فرمودند شما به من نامه نوشتید تا به کوفه بیایم؛ حال، چه شده که یکباره تغییر موضع دادهاید؟ گفتند ما از ترس قطع حقوق و منافع خود توسط حکومت، با یزید همراه شدیم و امام در پاسخ به آنها فرمود آن سرمایهای که پیش خدا هست، ماندگار و برای شما بهتر از مال دنیا است.
اسفندیاری در ادامه اظهار داشت: عامل دیگری که زمینهساز وقوع حادثه عاشورا شد به تغییر حاکم کوفه باز میگردد. در آن مقطع، حاکم کوفه فردی به نام «نعمان ابن بشیر» بود که نسبت به شیعیان همراهی بیشتری داشت اما همزمان با حرکت امام از مدینه به سمت کوفه، به یکباره و به دستور یزید، نعمان از سمت خود خلع شد و «ابن زیاد» که فردی سنگدل بود به عنوان حاکم کوفه منصوب شد. با روی کار آمدن ابن زیاد، ورق در کوفه برگشت. ابن زیاد، مختار را زندانی کرد. مسلم ابن عقیل و هانی ابن عروه را به شهادت رساند و بر کوفه مسلط شد.
این تاریخنگار در بخش دیگری از سخنان خود به تشریح چرایی به شهادت رساندن امام توسط امویان پرداخت و اظهار داشت: امویان بر این عقیده بودند که اطاعت از حاکم وقت به عنوان اولوالامر و صاحبان حکومت یک امر دینی است. آنها با این منطق که انسان باید با جماعت مسلمانان باشد و جماعت، همراه حکومت است. حرکت امام را خلاف مصلحت جامعه و موجب تفرقه میدانستند و از دیگر سو عقیده داشتند ما با یزید بیعت کردیم و حسین بن علی (علیهالسلام) از بیعت سرپیچی میکند لذا تصمیم به رویارویی با امام گرفتند.
این اسلامپژوه با استناد به منابع اهل سنت دلایلی بر رد ادعای امویان مبنی بر وجوب اطاعت از حکومت به عنوان صاحبان امر ارائه کرد و بیان داشت: درست است که بر اساس منابع اهل سنت باید از حکومت اطاعت کرد اما پیروی از حاکم مطلق نیست، محدود و مشروط است؛ مشروط به اینکه منطبق با دین خدا باشد. در معصیت خدا نباید اطاعت کرد. همین امر در مسئله ضرورت همراهی با جماعت نیز صدق میکند و باید با جماعتی همراه بود که مقید به شریعت و حقیقت باشد. التزام به شریعت و حقیقت، مقدم بر التزام بر جماعت است.
وی همچنین با استناد به شواهد تاریخی دلایلی بر رد این ادعا که سرپیچی از بیعت با حاکم وقت، دلیل موجهی بر مقاتله و جنگ است ارائه نمود و اظهار داشت: امام از ابتدا با کسی بیعت نکرده بود که بخواهد آن را نقض کند. نکته دیگر اینکه یزید، فردی فاجر و جائر بود و شایستگی خلافت را نداشت و اساسا بیعت با یزید به صورت مشروع انجام نشده بود. بلکه با زور صورت گرفته بود.
دلیل دیگر در رد ادله امویان اینکه در زمان امیرالمومنین (علیهالسلام) نیز افراد بسیاری با امام بیعت نکردند و وقتی مالک اشتر نسبت به سرنوشت آنها از امام کسب تکلیف کرد، امام فرمودند رهایشان کنید.
مجموع این دلایل نشان از بطلان دلایل امویان در به شهادت رساندن امام دارد ضمن اینکه وقتی امام در کربلا محاصره شد، عدهای به ایشان گفتند چرا به اینجا آمدید، امام دستور داد خورجینی را بیاورند که درونش پر از نامه بود. سپس خطاب به آنها گفت به دلیل این نامهها آمدم. به تعبیر من آن نامهها صندوق رای بود و امام به صورت دموکراتیک به کوفه آمده بودند اما مردم سخن ایشان را قبول نکردند و جنگ را به امام تحمیل کردند.
اسفندیاری در بخش دیگری از سخنان خود به تبیین روانشناختی واقعه عاشورا و شهادت امام حسین (علیهالسلام) پرداخت و گفت: شهادت امام، یک دلیل روانشناختی هم داشت و آن اینکه قاتلان امام یعنی عمر بن سعد، شمر و ابن زیاد هر سه جوان بودند. بودند. جوانی شعبهای از جنون است. ضمن اینکه علاوه بر جوانی هر سه اینها در مصدر حکومت هم بودند لذا جنون جوانی باعث شد آن رفتارهای جنونآمیز و وحشیانه را در واقعه کربلا انجام دهند. اینجاست که امیرالمومنین (علیهالسلام) میفرمایند: «به خدا پناه میبرم از اینکه خرد انسان خفته و عقلانیت در جامعه غایب باشد.»
این اسلامپژوه در بخش پایانی سخنان خود خاطرنشان کرد: در کنار تمام مواردی که مطرح شد اما عظمت امام حسین (علیهالسلام) و شرافت خانوادگی ایشان موجب حسادت طرف مقابل میشد. یزید و ابن زیاد با وجود امام حسین (علیهالسلام)، احساس حقارت میکردند. ابن زیاد و یزید نسب پستی داشتند و همین باعث میشد آنها در فکر انتقام باشند. گاه جرم یک نفر بزرگی اوست. وقتی عدهای نمیتوانند خود را بالا بکشند، تصمیم میگیرند او را به پایین بکشند. یزید و ابن زیاد نیز همواره در برابر امام حسین (علیهالسلام) احساس حقارت میکردند؛ لذا درنهایت تصمیم گرفتند ایشان را از میان بردارند و به شهادت برسانند.
این مراسم با مرثیهسرایی و عزاداری در رثای مظلومیت سیدالشهدا (علیهالسلام) و ذکر مصیبت شهادت جناب قاسم بن الحسن (علیهالسلام) توسط «اصغر نیلچی» ذاکر آل الله به پایان رسید.
ثبت نظر شما